سخنان آموزنده از امام رضا (ع)
السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا
 
جشنواره رضوی
 

 

 دانلود آمدم ای شاه پناهم بده

برای دانلود روی نوشته انگلیسی زیر کلیک کنید: 

http://dl.shiayan.ir/media/emam-reza/Amadam-Ey-Shah-Karimkhani-(www.shiayan.ir).mp3

 

 

 

 چاوش خوانی امام رضا(ع) توسط استاد موذن زاده اردبیلیچاوش خوانی امام رضا(ع) توسط استاد موذن زاده اردبیلی ا

برای دریافت یا تماشای فایل ویدئویی نشانی زیر را کلیک کنید:

 

http://www.khabarpu.com/p.htm?ut=arshnews.ir/vdcj.xeafuqeaysfzu.html_t_%DA%86%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B0%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A7_%D8%B9%D8%B1%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2

 

 

 سخنان آموزنده از حضرت رضا علیه السلام

  • ابواب حکمت
  • ده نشانه از عقل
  • بهترین بندگان
  • مسخره بودن هفت چیز بدون هفت چیز دیگر



حضرت رضا علیه السلام در طول زندگی پر برکتشان سخنان نغز و کلمات آموزنده فراوانی فرموده است که تنها به گوشه ای از آن به عنوان نمونه اشاره می کنیم:

ابواب حکمت

1- سکوت و دم فرو بستن از کلام نابجا از درهای حکمت است و محبّت دیگران را جلب می کند و راهنمای انسان بر هر امر خیری است.
2- دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل و نادانی اوست.
3- محبّت به مردم نیمی از عقل است.

ده نشانه از عقل

4-عقل کسی کامل نیست مگر اینکه در او ده خصلت باشد: از او امید خیر برود، مردم از شر او در امان باشند، کار خوب دیگران را بزرگ بشمارد - گرچه کوچک باشد، کار خوب خود را کم بشمارد- گرچه زیاد باشد، از مراجعه دیگران برای احتیاجاتشان خسته نشود، در طول زندگی از طلب علم خسته و دلسرد نشود، فقر در راه خدا را از ثروت بیشتر دوست بدارد، ذلّت در راه خدا از عزّت در کنار دشمن خدا برایش محبوبتر باشد، و میل او به گمنامی از مشهور شدن بیشتر باشد.
سپس فرمود: اما خصلت دهم که خیلی مهم است این است: همه را از خود بهتر و پرهیزگارتر ببیند. وقتی شخص بد و پستی را ببیند، بگوید او بهتر از من است، زیرا چه بسا خیر او در درونش پنهان است، بر خلاف خیر من که ظاهر است. و اگر فردی را ببیند که از خودش بهتر و پرهیزگارتر است، برای او تواضع کند تا به درجه او برسد. و چون این خصلت را دارا شد، بزرگواری اش بالاتر می رود، خیر و خوبی اش بهتر و پاکتر می‌گردد، پاداش نیکو دریافت می‌کند و سرور اهل زمان خود می‌شود.

بهترین بندگان

5- از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند بهترین بنده کیست.
فرمود:«کسی که اگر کار نیک کرد، خوشحال شود و اگر مرتکب کار زشتی شد، استغفار نماید. اگر کسی به او چیزی بدهد، تشکر کنند، اگر به سختی‌ها مبتلا شود صابر و شکیبا باشد و اگر خشمگین شود، ببخشد.»

6-روزی از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند:«زندگی را در چه حالی می گذرانید؟»
امام فرمود:«عمرم در حال کم شدن است و همه اعمالم نزد خداوند محفوظ نوشته شده است. مرگ پای ما نوشته شده است و آتش در پشت سرمان است و هیچ نمی دانم با ما چه خواهند کرد.»

7- زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود، 9 قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق می‌شود و یک قسمت دیگر در سکوت.

8- کمک به یک فرد ضعیف بهتر از صدقه دادن است.

9- ایمان هیچ بنده‌ای کامل نمی‌شود مگر در او سه خصلت باشد: فهم دقیق دین و عقاید دینی، اعتدال در امور زندگی و صبر و شکیبایی در معصیت‌ها.

10- هر کس مراقب خود باشد و به حساب رفتار خود برسد، سود می‌برد و هر کس از خودش غافل باشد زیان می کند.

11- بهترین مال، مالی است که آبروی انسان را حفظ کند.

12- مؤمن در حال غضب هم از دایره حق بیرون نمی‌رود و در حال رضایت هم در باطل داخل نمی‌گردد و هرگز بیش از حق خود مطالبه نمی‌کند.

13- ای مردم! تقوای الهی را در مورد نعمت های او پیشه خود کنید و آنها را با معصیت از خود دور نکیند. بلکه با طاعت و شکر، خواهان ادامه آن باشید و بدانید بهترین شکر شما، ایمان به خدا و رسول او و اعتراف به حقوق اولیاء خدا از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است.

مسخره بودن هفت چیز بدون هفت چیز دیگر

14- هفت چیز است که بدون هفت چیز مسخره است: استغفار به زبان بدون پشیمانی در قلب، طلب توفیق از خدا بدون کوشش و تلاش، دور اندیشی بدون مراقبت، طلب نعمت بهشت از خدا بدون صبر بر شدائد و سختی‌ها، پناه بردن به خدا از آتش جهنم بدون ترک شهوات، یاد خدا بدون تلاش برای ملاقات و دیدار با او. (هفتمین چیز ظاهراً از قلم راوی افتاده است.)

15- هرگاه بندگان خدا گناهان تازه‌ای انجام دهند، که سابقه نداشته است، خداوند هم آنها را به بلاهایی تازه مبتلا می کند که پیش از آن ندیده‌اند و نمی‌شناسند.

 

گوشه ای از سخنان نغز و کلمات آموزنده امام هشتم (ع)
۱- سکوت و دم فرو بستن از کلام نابجا از درهای حکمت است و محبّت دیگران را جلب می کند و راهنمای انسان بر هر امر خیری است.

۲- دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل و نادانی اوست.

۳- محبّت به مردم نیمی از عقل است.

۴-عقل کسی کامل نیست مگر اینکه در او ده خصلت باشد: از او امید خیر برود، مردم از شر او در امان باشند، کار خوب دیگران را بزرگ بشمارد – گرچه کوچک باشد، کار خوب خود را کم بشمارد- گرچه زیاد باشد، از مراجعه دیگران برای احتیاجاتشان خسته نشود، در طول زندگی از طلب علم خسته و دلسرد نشود، فقر در راه خدا را از ثروت بیشتر دوست بدارد، ذلّت در راه خدا از عزّت در کنار دشمن خدا برایش محبوب تر باشد، و میل او به گمنامی از مشهور شدن بیشتر باشد. اما خصلت دهم که خیلی مهم است این است: همه را از خود بهتر و پرهیزگارتر ببیند. وقتی شخص بد و پستی را ببیند، بگوید او بهتر از من است، زیرا چه بسا خیر او در درونش پنهان است، بر خلاف خیر من که ظاهر است. و اگر فردی را ببیند که از خودش بهتر و پرهیزگارتر است، برای او تواضع کند تا به درجه او برسد. و چون این خصلت را دارا شد، بزرگواری اش بالاتر می رود، خیر و خوبی اش بهتر و پاکتر می‌گردد، پاداش نیکو دریافت می‌کند و سرور اهل زمان خود می‌شود.

۵- زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود، ۹ قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق می‌شود و یک قسمت دیگر در سکوت.
۶- کمک به یک فرد ضعیف بهتر از صدقه دادن است.
۷- مؤمن در حال غضب هم از دایره حق بیرون نمی‌رود و در حال رضایت هم در باطل داخل نمی‌گردد و هرگز بیش از حق خود مطالبه نمی‌کند.
۸- هرگاه بندگان خدا گناهان تازه‌ای انجام دهند، که سابقه نداشته است، خداوند هم آنها را به بلاهایی تازه مبتلا می کند که پیش از آن ندیده‌اند و نمی‌شناسند.

۹- روزی حضرت رضا علیه السلام از یکی از غلامان خود پرسید:«آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید؟»  غلام گفت:«نه.»  امام فرمود:«پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.»

10- حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: «اگر خوشحال می‌شوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد دوستی ما اهل بیت. بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می‌فرماید.»

 

 



:: برچسب‌ها: سخنان امام رضا , سخنان امام رضا(ع) , امام رضا , سخنان اموزنده امام رضا (ع) , همه چیز در مورد امام رضا(ع) , دانلود مداحي درباره امام رضا , دانلود آمدم اي شاه پناهم بده ,
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
:: ادامه مطلب
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1398
سيره عملي و اخلاقي امام

 

عبادت امام

براي آنان که بودن را مفهومي جز بنده بودن ندانند، پرستش نه يک «تکليف»،بلکه معناي زندگي و جاودانگي است. در نگاه آنان خدا پرستيدن نه يک واجب است که بايد از سرگذراند و برائت ذمه حاصل کرد بلکه شهد شيريني است که بايد چشيد و در آن روح بودن و ماندن يافت.

از اين روى ، اگر درباره خداپرستى اين گونه کسان که امام پيشاپيش همه آنان است سخنى گفته شود سخن از «اندازه عبادت» نيست،بلکه سخن از «چگونگى » است.

آنان بنده بودن را مايه افتخار، بندگى کردن را مايه سربلندى ،و سر فرود آوردن در برابر خواست آشکار و پنهان خداوند را اساس سرافرازى شمرند.

اين معناى سخن هشتمين امام است که گويد: «به بندگى خدا افتخار مى کنم»

در پرتو توجّه به چنين برداشتى از مفهوم عبادت در نظر امام است که مى توان براى خواندن هزار رکعت نماز در شبانه روز، سجده هاى طولانى پس از نماز صبح، روزه هاى مکرّر، شب زنده داريهاى پر رمز و راز و همدمى هميشگى با قرآن تفسيرى شايسته يافت، يا به درک حقيقت اين سخن نايل آمد که کسى درباره آن حضرت مى گويد: به خداوند سوگند مردى نديدم که بيش از او از خدا پروا کند، بيش از او در همه اوقات به ياد خدا باشد، و بيش از او از خدا بترسد .

گوينده اين سخن نه کسى از شاگردان او، بلکه فرستاده دستگاه خلافت؛ رجاء بن ابى ضحّاک است که به عنوان گماشته مأمون به مدينه رفته است تا امام را زيرنظر گيرد و با خود به مرو برد. او در ادامه سخن خود مي گويد: شب هنگام که به بستر مى رفت بسيار قرآن تلاوت مى کرد، و چون بر آيه اى که در آن يادي از بهشت و دوزخ بود مي گذشت مي گريست و از خداوند بهشت مي خوست و از آتش به او پناه مي جست. چون ثلث آخر شب فرامى رسيد از بستر برمى خاست و به تسبيح و تحميد و تهليل و استغفار مى پرداخت. پس از آن مسواک مى کرد و سپس به نماز شب مى ايستاد. او نماز جعفر طيّار را چهار رکعت به جاى مى آورد و اين رکعتها را در شمار رکعتهاى نماز شب مى آورد».

امام براساس همين برداشت هماره با قرآن همدم بود و به گفته ابراهيم بن عباس حتى سخن او، پاسخهايى که مى داد و مثلهايى که مى آورد همه برگرفته از قرآن بود و کتاب الهى را هر سه روز يک بار ختم مى کرد.

او خود در اين باره فرمود: «اگر مى خواستم قرآن را در کمتر از سه روز ختم مى کردم. امّا من به هر آيه اى که مى رسم در آن مى انديشم و در اين امر درنگ مى نمايم که درباره چه و به چه هنگام نازل شده و بدين سبب است که آن را در سه روز ختم مى کنم.»

هم بر اين اساس است که امام هر برتريى را به تقوا مى داند و حتى به ديگران نيز حق مى دهد که اگر بتوانند بيش از او از تقوا بهره مند شوند از او برتر باشند، چونان که در پاسخ مردى که سوگند ياد کرد او بهترين مردم است، فرمود: «اى مرد! سوگند مخور، برتر از من کسى است که بيشتر تقواى خدا داشته و در برابر او فرمانبردارتر باشد. به خدا سوگند هنوز اين آيه نسخ نشده است که برترين شما پرهيزگارترين شماست.»

شخصيت علمي و اخلاقي آن بزرگوار

شخصيت ملكوتي و مقام شامخ و زهد اخلاق حضرت رضا (ع) و اعتقاد شيعيان به او سبب شد كه نه تنها در مدينه بلكه در سراسر دنياي اسلام به عنوان بزرگترين و محبوبترين فرد خاندان رسول اكرم (ص) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترين پيشواي دين شناسند و نامش را با صلوات و تقديس ببرند. بيست و چند سال نداشت كه در مسجد رسول الله (ص) به فتوي مي نشست. علمش بسيار و رفتارش پيامبر گونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام مي گرديد. كسي را با عمل و سخن خود نمي آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمي شد سخنش را قطع نمي كرد. هيچ حاجتمندي را مأيوس باز نمي گرداند. در حضور مهمان به پشتي تكيه نمي داد و پاي خود را دراز نمي كرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان مي نشست و غذا مي خورد. شبها كم مي خوابيد و قرآن بسيار مي خواند. شبهاي تاريك در مدينه مي گشت و مستمندان را كمك مي كرد. نظافت را در هر حال رعايت مي كرد و عطر بسيار بكار مي برد. عادتاً جامه ارزان و خشن مي پوشيد ولي در مجالس و براي ملاقاتها و پذيرائيها لباس فاخر در بر مي كرد. غذا را اندك مي خورد و سفره اش رنگين نبود. در هر فرصتي مردم مسلمان را به وظايف خود آگاه مي كرد.....

جنبه علمي امام

مأمون كه پيوسته شور و اشتياق مردم نسبت به امام واعتبار بي‌همتاي امام را در ميان ايشان مي‌ديد مي خواست تااين قداست واعتبار را خدشه دارسازدوازجمله کارهايي که براي رسيدن به اين هدف انجام داد تشکيل جلسات مناظره‌اي بين امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنيا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شايد بتوانند امام را ازنظر علمي شکست داده ووجهه علمي امام را زيرسوال ببرند.که شرح يكي از اين مجالس را مي‌آوريم:

براي يكي از اين مناظرات مأمون فضل‌بن‌سهل را امر كرد كه اساتيد كلام و حكمت را از سراسر دنيا دعوت كند تا با امام به مناظره بنشينند. فضل نيز اسقف اعظم نصاري و بزرگ علماي يهود و روساي صابئين ( پيروان حضرت يحيي) بزرگ موبدان زرتشتيان و ديگر متكلمين وقت را دعوت كرد. مأمون هم آنها را به حضور پذيرفت و از آنها پذيرايي شاياني كرد و به آنان گفت:" دوست دارم كه با پسر عموي من ( مأمون از نوادگان عباس عموي پيامبر است كه ناگزير پسر عمومي امام مي باشد.) كه از مدينه پيش من آمده مناظره كنيد". صبح رروز بعد مجلس آراسته‌اي تشكيل داد و مردي را به خدمت حضرت رضا عليه السلام ) فرستاد و حضرت را دعوت كرد. حضرت نيز دعوت او را پذيرفتند و به او فرمودند: آيا مي خواهي بداني که مأمون کي از اين کار خود پشيمان مي شود. او گفت: "بلي فدايت شوم .امام فرمودند: وقتي مأمون دلايل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجيل از خود انجيل و از اهل زبور از زبورشان و بر صائبين بزبان ايشان و بر آتش پرستان بزبان فارسي و بر روميان به زبان رومي شان بشنود و ببيند که سخنان تک تک اينان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذيرفتند آنوقت مأمون مي فهمد که توانايي کاري را که مي خواهد انجام دهد ندارد و پشيمان مي شود و لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم. . سپس حضرت به مجلس مأمون تشريف ‌فرما شدند و با ورود حضرت مأمون ايشان را براي جمع معرفي كرد و سپس گفت : " دوست دارم با ايشان مناظره كنيد ". حضرت رضا (عليه السلام)نيز با تمامي آنها از كتاب خودشان درباره دين و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود:" اگر كسي درميان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال كند". عمران صايي كه يكي از متكلمين بود از حضرت سئوالات بسياري كرد و حضرت تمام سئوالات او را يك به يك پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنيدن جواب سئوالات خود از امام شهادتين را بر زبان جاري كرد و اسلام آورد و با برتري مسلم امام، جلسه به پايان رسيد و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صايي را به حضور طلبيدند و او را بسيار اكرام كردند و از آن به بعد عمران صايي خود يكي از مبلغين دين مبين اسلام گرديد.

رجاءابن ضحاک که ازطرف مامون مامور حرکت دادن امام ازمدينه به سوي مرو بود,مي گويد: "آن حضرت در هيچ شهري وارد نمي شد مگر اينکه مردم از هرسو به او روي مي آوردند و مسائل ديني خود را از امام مي پرسيدند.ايشان نيز به آنها پاسخ مي گفت و احاديث بسياري از پيامبر خدا و حضرت علي (عليه السلام) بيان مي فرمود.هنگامي که ازاين سفربازگشتم نزد مامون رفتم .او ازچگونگي رفتار امام در طول سفر پرسيد و من نيز آنچه را در طول سفر از ايشان ديده بودم بازگوکردم . مامون گفت: "آري، اي پسرضحاک !ايشان بهترين، دانا ترين و عابدترين مردم روي زمين است

اخلاق و منش امام

خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت به گونه اي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود. با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار مي كرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمي نمود.

يكي از ياران امام مي گويد:" هيچ گاه نديدم كه امام رضا (عليه السلام) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي كرد در حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود. هرگز نديدم به کسي ازخدمتکارانش بدگوئي کند. خنده او قهقه نبود بلكه تبسم مي فرمود. چون سفره غذا به ميان مي آمد, همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفره خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بسياري از شبها را به عبادت مي گذراند. بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز در ماه را ترك نمي كرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك, مخفيانه به فقرا كمك مي كرد.

يكي ديگر از ياران ايشان مي گويد:" فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت مي كرد ، خود را مي آراست (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد). شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و گفت ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمي گيريم و خود اين کار را انجام داد.

شخصي به امام عرض كرد:" به خدا سوگند هيچكس در روي زمين ازجهت برتري و شرافت اجداد، به شما نمي رسد". امام فرمودند:" تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت".

مردي از اهالي بلخ مي گويد:" در سفر خراسان با امام رضا( عليه السلام) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم:" فدايت شوم بهتر است اينان بر سفره اي جداگانه بنشينند".امام فرمود:" ساكت باش, پروردگار همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است".

ياسر، خادم حضرت مي گويد: "امام رضا (عليه السلام) به ما فرموده بود:" اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد بر نخيزيد تا غذايتان تمام شود:، به همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد و در پاسخ او مي گفتند:" به غذا خوردن مشغولند" و آن گرامي مي فرمود: "بگذاريد غذايشان تمام شود

مختصري از كلمات حكمت‌آميز امام

امام فرمودند : "دوست هركس عقل اوست و دشمن هركس جهل و ناداني و حماقت است".

امام فرمودند : "علم و دانش همانند گنجي مي‌ماند كه كليد آن سئوال است، پس بپرسيد. خداوند شما را رحمت كند زيرا در اين امرچهار طايفه داراي اجر مي‌باشند

 1-سئوال كننده

 2-آموزنده

 3-شنونده

 4-پاسخ دهنده

امام فرمودند : مهرورزي و دوستي با مردم نصف عقل است

امام فرمودند : چيزي نيست كه چشمانت آنرا بنگرد مگر آنكه در آن پند و اندرزي است

امام فرمودند : نظافت و پاكيزگي از اخلاق پيامبران است

شهادت امام

در نحوه به شهادت رسيدن امام نقل شده است كه مأمون به يكي از خدمتکاران خويش دستور داده بود تا ناخن‌هاي دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصي آلوده كند و در بين ناخن‌هايش زهر قرار دهد و اناري را با دستان زهر‌آلودش دانه كند و او دستور مأمون را اجابت كرد. مأمون نيز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار كرد كه امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار كرد تا جايي‌كه حضرت را تهديد به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدري از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر كرد و حال حضرت دگرگون گرديد و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجري قمري امام رضا(ع) به شهادت رسيد. عليه السلام

تدفين امام

به قدرت و اراده الهي امام جواد ( عليه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان, بدن مطهر ايشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پيکر پاك ايشان با مشايعت بسياري از شيعيان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گرديد و قرنهاست كه مزار اين امام بزرگوار مايه بركت و مباهات ايرانيان است

سيره اخلاقي امام رضا عليه السلام


اخلاق فردي: 

ادب 
اخلاق، يكي از عناصر مهم شخصيت انسان است، و كاشف كيفيت ذات، و درون اوست. امام رضا عليه‌السلام به اخلاق عالي و ممتاز، آراسته بودند، و بدين سبب دوستي عام و خاص را، به خود جلب كردند، همچنين انسانيت آن حضرت، يگانه و بي‌مانند بود، و در حقيقت تجلي روح نبوت، و مصداق رسالتي بود كه خود آن حضرت، يكي از نگهبانان و امانت‌داران و وارثان اسرار آن به شمار مي‌رفت. از ابراهيم بن عباس صولي (1) نقل شده، كه گفته است: 
من ابوالحسن الرضا عليه السلام را هرگز نديدم در سخن گفتن، با كسي درشتي كنند. 
من ابوالحسن الرضا عليه السلام را هرگز نديدم سخن كسي را پيش از فراغ از آن، قطع كند. 
هرگز درخواست كسي را ،كه قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمودند. 
هرگز پاهاي خود را، جلو همنشين، دراز نمي‌كردند. 
هرگز در برابر همنشين تكيه نمي‌كردند. 
هرگز او را نديدم،كه غلامان و بردگان خود را بد گويند. 
هرگز او را نديدم، كه آب دهان بيندازند. 
هرگز او را نديدم، كه قهقهه بزند، بلكه خنده‌اش تبسم بود. 
تا آنجاكه مي‌گويد: هر كه بگويد در فضليت، كسي را مانند او ديده، از او باور نكنيد.(2) 
زهدامام علي بن موسي الرضا عليه السلام جامع تمام فضائل بودند، به طوري كه تمام صفات عالي در ايشان جمع شده بود. خصايص شريف امام رضا عليه السلام قسمتي از صفات جدش، بزرگترين پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بود كه از ميان پيامبران ممتاز بودند. ايشان درباره زهد به نقل از پدرانشان مي‌فرمودند زاهد آن است كه حلال دنيا را از ترس حساب و كتاب و حرام دنيا را از ترس عقاب ترك مي‌كند.(3) 
محمد بن عباد (4) درباره رفتار زاهدانه آن حضرت مي‌گويد: پوشش ابوالحسن عليه السلام در طول تابستان همواره يك بوريا بود. ايشان در طول زمستان با همه عظمت و وقاري كه داشتند پوششي ساده داشتند و به دور از هر گونه علامت‌گذاري و يا اين كه رنگ مخصوصي داشته باشد هميشه لباس زبر به تن مي‌كردند مگر آن كه مي‌خواستند پيش مردم و به ديدن آنها بروند كه در آن وقت بهترين لباس خود را مي‌پوشيدند.(5) 
امام مي‌فرمودند: لباس مظهر خارجي انسان است نمي‌توان نسبت به آن بي‌توجه بود حرمت مومن ايجاب مي‌كند كه انسان در ملاقات با او، شئون خود و وي را رعايت كند و مقيد باشد كه پاكيزه و خوش لباس باشد.(6) 
از دلائلي كه امام رضا عليه السلام نزد مردم، لباس خوب مي‌پوشيدند اين بود كه اگر ظاهر انسان تميز و پاكيزه باشد، ديگران از ديدن اين فرد لذت مي‌برند و تحت تاثير وي قرار مي‌گيرند. هم چنان كه از ديدن يك انسان كثيف و آلوده حالشان دگرگون مي‌شود، ايشان لباس زيبا و پاكيزه مي‌پوشيدند تا مردم با ديدن ايشان درس نظم و پاكيزگي را در كنار ساده زيستي بياموزند و از طرفي نشان دهند كه مومن از مال حلال در حدّ شأنش مي‌تواند از امكانات اين دنيا استفاده كند. همچنين نقل شده: در محيط خانه امام رضا عليه‌‌السلام آثاري از زندگي اشرافي وجود نداشت از زيور و زينت استفاده نمي‌كردند، مگر اين كه خود را به عود هندي خام بخور مي‌دادند. 
گوشه‌گيري از دنيا و ساده زيستي برجسته‌ترين صفات امام رضا عليه السلام بود. تمام راويان متفق القولند كه وقتي آن حضرت وليعهد مامون شدند هيچ توجهي به جنبه قدرت و عظمت آن نداشتند. نقل شده زماني كه امام رضا عليه السلام مجبور به پذيرفتن ولايت عهدي شدند، چون روز عيد فرا رسيد مامون براي خواندن نماز از امام عليه السلام دعوت به عمل آورده ايشان با ساده‌ترين پوشش و با لباسي كه مخصوص نماز عيد بود حاضر شدند، اين لباس عبارت بود از دو قطيفه روي لباس و عمامه سفيدي از كتان كه به سربسته بود كه يك طرف آن را به سينه و طرف ديگرش را ميان دو شانه انداخته بودند عصايي به دست داشتند، در حالي كه كفش برپا نداشتند چون همراهان ايشان اين وضعيت را ديدند آنان هم چون امام راه افتادند.(7) 
نمونه ديگري از اخلاق امام رضا عليه السلام اين بود كه در دوران ولايت عهدي وتصدي بالاترين مقام در دولت اسلامي به هيچ يك از غلامانشان دستور نمي دادند كه كارهاي ايشان راانجام دهند. 
روايت شده كه وقتي ايشان به حمام نياز داشتند از اين كه به كسي دستور بدهند حمام را براي ايشان آماده كنند، تنفر داشتند و خود كارهاي شخصي خويش را انجام مي‌دادند. همچنين ايشان جهت همدردي با مردم به حمام عمومي شهر مي‌رفتند و از نزديك با مردم معاشرت داشتند.(8) 
عبادت عبادت، فروتني در مقابل خداوند است. انسان كامل به هر اندازه به خدا نزديك‌تر باشد به همان اندازه خشوع و بندگي‌اش در مقابل خدا بيشتر مي‌گردد، چنين كساني هدفشان در عبادت فقط سپاس نعمت‌هاي خداوند و نظرشان به قرب پيشگاه ابديت مي‌باشد اين بزرگترين امتيازات مردان الهي در ارتباط با خداست، محور اصلي زندگي آنها خداي تعالي و عشق به خداست، شدت توجه به خدا موجب شده بود كه آنها لحظه‌اي از حق غافل نشوند‌، به طوري كه اگر گاهي حالت غفلت در خواب يا بيداري به آنها دست مي‌داد آن را براي خود گناه به حساب مي‌آوردند.(9) 
به همين دليل همواره آنان را مي‌بينيم كه در وادي شكر الهي اظهار عجز مي‌كنند و با اين همه از خوف الهي لابه مي‌كنند و اين نشان دهنده تواضع و فروتني آنها در مقابل ذات احديت است. 
پرهيزگاري و تقواي امام رضا عليه السلام طوري بود كه نه تنها مردم، بلكه دشمنان نيز به آن اعتراف مي‌كردند، ايشان همه فكر و انديشه‌شان، حفظ دين خدا و اجراي وظايف الهي بود و نجات خود و مردم را در تقوا، پرهيزگاري و عبادت كردن مي‌دانستند. چيزهايي كه در دنيا وجود داشت، سبب نشد كه ايشان از وظيفه خود دور بيفتد، ايشان به دنيا علاقه نداشتند و نسبت به آن بي‌رغبت بودند، زهد و عبادتشان بي‌نظير بود، هميشه سعي داشتند مردم را به تقوا و عبادت و پرستش خداوند دعوت نمايند (10) چنان كه به برادرشان زيد فرمودند: «اي زيد از خدا بترس، آن چه كه ما به آن رسيده‌ايم به وسيله همين تقواست هر كس كه تقوا داشته باشد و خدا را مراقب خود نداند از ما نيست و ما از او نيستيم.»(11) 
منابع تاريخي، امام رضا عليه اسلام را پرهيزگاري مي‌دانند كه مكرر به زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج و عمره مي‌رفتند، ايشان به زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله علاقه فراواني داشتند، بالاي قبر پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رفتند و خودشان را به قبر شريف مي‌چسبانيدند، در كنار قبر پيامبر صلي الله عليه و آله شش يا هشت ركعت نماز مي‌خواندند در ركوع يا سجده سبحان الله سه بار يا بيشتر مي‌گفتند، زماني كه نمازشان تمام مي‌شد به سجده مي‌رفتند آن قدر سجده را طولاني مي‌كردند كه عرق ايشان روي ريگ‌هاي مسجد مي‌ريخت، صورت مباركشان را روي زمين يا خاك مسجد مي‌گذاشتند، دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق مي‌ورزيدند و براي عبادت خداوند انواع رنج‌ها را تحمل مي‌كردند.(12) 
امام رضا عليه السلام همچون پدر و اجداد پاكشان همواره قبل از هر چيز بنده خالص خداوند بودند، و همه چيز را در بندگي خدا دنبال مي‌كردند در پرتو همين بندگي بود كه به ارزش‌هاي والاي انساني و مقام‌هاي بلند معنوي دست يافتند. عبادت، راز و نياز، مناجات و سجده‌هاي طولاني‌شان نشان مي‌دهد كه ايشان دلداده خداست رابطه تنگاتنگ عاشقانه با ذات پاك خداوند داشتند. يكي از همراهان اين بزرگوار در سفر خراسان مي‌گويد: به روستايي رسيديم، آن حضرت به نماز ايستادند، و سجده‌هاي طولاني به جاي آوردند، او مي‌گويد: شنيدم امام در سجده مي‌گفتند: 
«خدايا اگر تو را اطاعت كنم حمد و سپاس مخصوص تو است و اگر نافرماني كنم حجت و عذري برايم نخواهد بود، من و ديگران در احساس تو شريكي نداريم اگر نيكي به من رسد از جانب تو است. اي خداي بزرگوار! مردان و زنان با ايمان را در مشرق و مغرب در هر كجا هستند بيامرز.»(13) 
با توجه به مضمون دعاهاي ائمه مي‌بينيم دعاي امامان ابتدا براي ديگران به خصوص مومنان بود بعداً براي خودشان دعا مي‌كردند اين نشان‌دهنده آن است كه آنها چقدر به فكر ديگران بودند و در حق مردم مهرباني مي‌كردند. 
در مورد امام رضا عليه السلام بايد گفت ايشان، اسوه كامل عبوديت بودند و در اين راه به حدي رسيده بودند كه ايشان را عاشق عبادت مي‌دانستند. آن حضرت بسياري از روزها را روزه داشتند و بسياري از شب‌ها بيدار بودند. به طوري كه در زمان ايشان و نه بعد از آن، كسي به اين درجه نرسيد حتي زاهدترين افراد. 
نكته مهم ديگر اين كه امام رضا عليه السلام بسياري از اوقات شبانه روز به درس و بحث مشغول بودند، فقه و علوم محمدي را به شاگردانشان درس مي‌دادند زيرا ايشان درس را نمونه‌اي از ذكر و عبادت مي‌دانستند و زماني كه از درس دادن فارغ مي‌شدند به ذكر گفتن خدا مي‌پرداختند.(14) 
اباصلت مي‌گويد: من در سرخس به خانه‌اي كه حضرت را تحت نظر گرفته بودند رفتم، از نگهبان اجازه گرفتم او گفت: حالا موقع رسيدن به حضور ايشان نيست. گفتم: چرا؟ گفت: امام (عليه السلام) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مي‌خواند و از نماز، يك ساعت پيش از ظهر و نزديك غروب فارغ مي‌شوند و همه اوقاتشان در جاي نماز نشسته و مشغول مناجات خدا مي‌شود. اباصلت به نگهبان مي‌گويد در همين موقع اجازه بگير. اتفاقا اجازه گرفتند من در همان حال كه ايشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفياب شدم.(15) 
اهميت امام به نماز در سيره عملي ايشان كاملا مشهود است. نقل شده است روزي ايشان با بزرگان اديان مختلف مناظره داشتند و سخنان زيادي بين امام (عليه السلام) و حاضران رد و بدل مي‌شد، جمعيت زيادي در آن مجلس حاضر بودند. زماني كه ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. يكي از حاضران كه عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نكن كه دلم آزرده مي‌شود شايد اگر سخنانتان را ادامه دهي مسلمان شوم . ايشان فرمودند نماز مي‌خوانيم و برمي‌گرديم امام برخاستند و نماز خواندند. (16) 
از ديگر ويژگي‌هاي آن حضرت اين بود كه هر دعايي را كه شروع مي‌كردند صلوات بر محمد و آل او مي‌فرستادند در نماز يا غير نماز بسيار صلوات مي‌فرستادند، شبها موقعي كه مي‌خواستند بخوابند قرآن تلاوت مي‌كردند، موقعي كه به آيه‌اي مي‌رسيدند كه در آن از بهشت و دوزخ سخن مي‌گفتند گريه مي‌كردند و مي‌فرمودند: «پناه مي‌برم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز يك بار تمام قرآن را تلاوت مي‌كردند و مي‌فرمودند: 
«اگر خواسته باشم قرآن را در كمتر از سه روز تمام كنم مي‌توانم ولي هيچ آيه را نخواندم مگر اين كه در معني آن آيه فكر كنم، و درباره اين كه آن آيه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده، از اين رو هر سه روز قرآن را تلاوت مي‌كنم.»(17) 
ايشان هر دعايي كه مي‌كردند خيلي زود به اجابت مي‌رسيد، نقل شده كه به مأمون خبر داده بودند كه امام رضا عليه السلام مجالس علمي مربوط به دين و مذهب تشكيل داده‌اند و اين كار باعث شده مردم به مقام علمي ايشان پي ببرند. مامون فردي را مامور كرد كه نگذارد مردم در اين مجالس شركت كنند، امام را نزد خود خواند و نسبت به ايشان بي‌احترامي و پرخاشگري كرد. ايشان از نزد مامون با ناراحتي بيرون آمدند و در حالي كه لب‌هاي خود را تكان مي‌دادند و مي‌گفتند: به خدا سوگند او را نفرين مي‌كنم كه ياري خداوند از او برداشته شود. موقعي كه به خانه رسيدند دو ركعت نماز به جا آوردند. اباصلت مي‌گويد: امام هنوز نمازشان را تمام نكرده بودند كه زلزله‌اي در شهر اتفاق افتاد، فريادهاي زيادي شنيده مي‌شد و گرد و غبار زيادي از زمين بلند شد. اباصلت اضافه كرد من از جايم حركت نكردم تا امام (عليه السلام) سلام نماز را گفتند. بعد از آن بالاي پشت‌بام رفتم و بيرون را نگاه كردم و جز سرهاي شكسته چيزي نديدم بعد از مدتي مأمون و لشكرش در حالي كه سرشان شكسته بود را ديدم كه با كمال خفت و خواري از شهر بيرون شدند.(18) 
از اباصلت هروي نقل شده است كه روزي امام در منزل خود نشسته بودند، فرستاده هارون الرشيد وارد شد و به ايشان چنين گفت: خليفه شما را به حضور مي‌طلبد. امام رضا عليه السلام برخاستند و 
فرمودند: اي اباصلت او مرا جز براي امر ناگواري احضار نكرده است ولي به خدا سوگند نخواهد توانست آنچه را ناپسند مي‌دارم در حق من انجام دهد زيرا دعاي جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله را همراه خود دارم كه موجب حفظ جان من خواهد شد. ايشان وارد قصر هارون الرشيد مي‌شوند چون نگاه حضرت به هارون افتاد همان دعا را خواندند و در مقابل او ايستادند. هارون الرشيد به امام چنين گفت: اي ابوالحسن، دستور داده‌ايم يكصد هزار درهم به شما بپردازند تا شما نيازهاي خانواده خود را برآورده كنيد. چون علي ابن موسي عليه السلام از آن مجلس بيرون رفتند هارون چنين گفت: من خواهان چيز ديگري بودم و پروردگار چيز ديگري اراده كرد و آن چه خدا بخواهد همان شود.(19) 
فردي به نام رجاء بن ابي ضحاك (20) در مورد عبادت و مناجات امام رضا عليه السلام چنين مي‌گويد: مامون مرا نزد امام عليه السلام به مدينه فرستاد كه ايشان را از مدينه به خراسان نزد وي ببرد، مامون سفارش كرده بود كه مواظب امام باشد. مسير راه بصره، اهواز، فارس، خراسان بود و خيلي سفارش شده بودند كه شبانه روز از ايشان جدا نشوند وي مي‌گويد من هميشه كنار امام بودم و كسي را با تقواتر نسبت به خداي متعال مثل او نديده بودم، ذكر خدا هميشه بر لبانشان جاري بود، هميشه خداترس و پارسا بود، موقعي كه وقت نماز مي‌شد در سجده‌گاه خود مي‌نشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذكرهاي ديگر مي‌گفتند و بعد از نماز اطرافيان را نصيحت مي‌كردند. (21) رجاء ابن ابي ضحاك اضافه مي‌كند وقتي ايشان را نزد مامون بردم از من درباره احوالات امام پرسيد من آنچه را ديده بودم براي او گفتم از رفتار و اعمال ايشان، رفتن و ماندن‌شان، همه آنچه كه اتفاق افتاده بود. مامون گفت: اي پسر ضحاك اين مرد بهترين خلق خدا روي زمين است، از همه‌ي مردم دانشش و عبادتش بيشتر مي‌باشد آنچه كه از ايشان ديدي نزد كس ديگر نگو تا بزرگواري او بر كسي آشكار نشود مگر از زبان خود من.(22) 
سخاوت 
از اصول اخلاقي كه در زندگي همه‌ي امامان فراوان ديده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، يعني انسان از امكانات مادي و معنوي كه در اختيارش وجود دارد فقط خودش استفاده نكند بلكه با بخشش به ديگران قسمتي از مشكلات آنها را حل كند و ديگران را از نعمت‌هايي كه خداوند به او داده، چه نعمت مادي و چه نعمت‌هاي معنوي مانند علم برخوردار كند.(23) 
سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و يسخوها»، يعني اين كه اگر خاكستر آتش را از آتش پاك كنيم، بهتر مي‌سوزد و روشنايي‌اش بيشتر مي‌شود،‌ بنابراين تعريف سخاوت كه از همين ريشه است موجب روشنايي و گرم كردن كانون خانواده‌هاي بينوايان مي‌شود.(24) 
شايد بهترين تعريف درباره سخاوت بيان امام رضا عليه السلام باشد كه فرمودند: 
«السخي ياكل من طعام الناس لياكلوا من طعامه و البخيل لاياكل من طعام الناس لئلا ياكلوا من طعامه»؛ انسان سخاوتمند از غذاي ديگران مي‌خورد تا از غذاي او بخورند، ولي انسان بخيل از غذاي ديگران نمي‌خورد تا از غذاي او نخورند.»(25) 
در بررسي سيره امام رضا عليه السلام ويژگي بذل و بخشش بسيار به چشم مي‌خورد. ايشان بسيار صدقه پنهاني مي‌دادند و اموال خويش را بين نيازمندان تقسيم مي‌نمودند. روايت شده كه ايشان يك سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت: اين گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: اين گونه بخشش ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است، هرگز چيزي را كه به وسيله آن طلب اجر و كرامت مي‌كنيد، غرامت و ضرر به شما نياور.(26) 
گزارش شده هر وقت سفره غذا را براي امام پهن مي‌كردند كاسه‌اي نزديك ايشان قرار مي‌دادند، ايشان از هر نوع غذا مقداري را برمي‌داشتند و در آن كاسه مي‌ريختند و دستور مي‌دادند آن را بين فقرا تقسيم كنند. بعداً مي‌فرمودند: 
"فلا اقتحم العقبه(27)؛ باز هم به عقبه تكليف تن در نداد ." 
و مي‌فرمودند: خداوند مي‌داند كه همه مردم قدرت اين را ندارند كه بنده آزاد كنند براي آنها راه ديگري قرار داده، و آن غذا دادن به فقرا است.(28) 
شيوه امام عليه السلام در بخشش طوري بود كه حتي كسي كه مورد جود امام رضا عليه السلام قرار مي‌گرفت، ذره‌اي احساس شرمندگي نكند. نقل شده كه ايشان در مجلسي با ياران خود مشغول صحبت كردن بودند، جمعيت زيادي در آن مجلس حضور داشتند كه ناگهان مردي بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام كرد و گفت: من مردي از دوستان پدران و نياكان شما هستم. از حج برمي‌گشتم كه خرجي خود را گم كردم، ‌اگر شما به من كمك نمائيد تا به وطنم برسم پولي كه شما به من مي‌دهي، از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشين. بعد از مدتي كه جمعيت پراكنده شدند و جز عده‌ي كمي باقي نماندند امام به اتاقشان مي‌روند و بعد از مدت كمي بازگشتند و دستشان را از بالاي در بيرون آوردند و پرسيدند آن مرد كجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ايشان فرمودند: اين دويست اشرفي را بگير و خرج كن، لزومي ندارد كه از طرف من صدقه بدهي از نزد من خارج شو تا ترا نبينم و تو نيز مرا نبيني. بعد از رفتن آن مرد، فردي كه در آنجا حضور داشت به امام رضا عليه السلام عرض كرد: شما نسبت به اين شخص احسان و بخشش نموديد. علت اين كه فرموديد تا شما او را نبينيد و او شما را نبيند چيست؟ ايشان فرمودند: از ترس اين كه مبادا شرمندگي در صورت او ببينم آيا از رسول خدا صلي الله عليه و آله) شنيده‌ايد كه فرمودند: حسنه مخفيانه با هزار حج برابر است.(29) اين عمل امام (عليه السلام) ما را متوجه مطلبي مي‌كند و آن اين كه اگر انسان وقتي چيزي به بينوايي يا سائلي مي‌دهد بخشش نيست بلكه شكر نعمتي است كه خداوند به او داده است. انسان تا موقعي كه حقوق واجبش را نپرداخته در خطر بزرگي قرار دارد بخشش امام به خاطر دوستي كردن با ديگران نيست بلكه به خاطر شكر كردن نعمت‌هاي خداوند است كه به ايشان داده است. 
همچنين نقل شده است شخصي به حضرت علي ابن موسي الرضا عليه السلام گفت: به قدر جوانمردي خودتان به من عطا و بخشش كنيد. ايشان فرمودند: اين اندازه براي من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس به اندازه مروت من عطا كن. حضرت فرمودند: اين مقدار ممكن مي‌شود پس از اين جريان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ 200 اشرفي به او بدهند.(30) 
علاوه بر نيازمندان، سخاوت امام رضا عليه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زياد بود كه زماني كه براي آن حضرت غذا مي‌آوردند. 
ايشان غلامان و خادمان و حتي دربان و نگهبان را بر سر سفره مي‌نشاندند و با آنها غذا مي‌خوردند. همچنين نقل شده زماني كه آن حضرت تنها مي‌شدند همه خادمان و غلامان خوشان را از كوچك و بزرگ جمع مي‌كردند و با آنان سخن مي‌گفتند و با آنها انس مي‌گرفتند به طوري كه غلامان آن حضرت هيچ ترسي از ارباب و مولاي خود نداشتند.(31) 
تواضع امام
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
:: ادامه مطلب
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : چهار شنبه 1 مرداد 1393
تغذيه و فرمايشات امام رضا (ع)

 

 امام رضا علیه السلام قرن ها پیش با اشاره به موضوعاتی چون تدبیر در خوردن و آشامیدن، تغذیه مناسب، آداب آشامیدن و... الگوی کاملی را برای پیشگیری از انواع بیماریها مطرح کرده ا ند.
یکی از سفارشات مهم امام رضا علیه السلام در این زمینه عدم پرخوری و سعی در میانه روی در خوردن است؛ یعنی نه آنقدر بخوریم که دچار بیماری پرخوری شویم و نه آنقدر کم بخوریم که نای حرکت نداشته باشیم.
در معارف اسلامی تأکید شده است که قبل از اینکه کاملاً سیر شویم دست از غذا خوردن بکشیم و همچنین بدترین چیزها نزد خداوند تعالی شکم پر قلمداد شده است.

امام رضا(ع) برای کاهش و دوری از ناملایمات و کسب آرامش و رضایت الهی، آنحضرت توصیه هایی عملی برپایه اصول بهداشتی و تغذیه ای برای حفظ شادابی و نشاط و مقابله با فشارهای ناشی از زندگی روزمره ارایه کرده اند که جالب توجه است. 

در روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود : «الطیب نشره و العسل نشره، و الرکوب نشره و النظر الی الخضره نشره. یعنی: بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی می شود.

بر طبق این نقل، نگاه به مناظر جذاب و سرسبز گیاهان برخی از بیماری ها را روحی و روانی را از بین می برد و افسردگی ها و غمها را می زداید به گونه ای که گاه شگفتی و حیرت انسان را برمی انگیزد و با دیگر لذتها و خوشی ها رقابتی پیروزمندانه می کند. چنان که تشریح منعای واژه «نشره» مؤید آن است : «نشره چیزی است که موجب آرامش وراحتی اعصاب می شود، پس از آن که دچار بیماری و افسردگی شده است.»

امام رضا علیه السلام در حدیث دیگر توصیه جالب برای آرامش روح و روان دارد. ایشان می فرمایند: « عَلَیکُمْ بِالزَّیتِ فَإِنَّهُ یکْشِفُ الْمِرَّةَ وَ یذْهِبُ الْبَلْغَمَ وَ یشُدُّ الْعَصَبَ وَ یذْهَبُ بِالضَّنَی وَ یحَسِّنُ الْخُلُق‏ و یطیب النفس و یذهب بالغم». بر شما لازم است که از زیت (روغن زیتون یا هر گونه روغن مایع) استفاده کنید؛ زیرا صفرا را آشکار و بلغم را از بین می‌برد و عصب را تقویت، بیماری را نابود و اخلاق انسان را نیکو می‌کند، روح را آرامش می دهد و غم را از بین می برد. ".

شبیه این مضمون امام رضا(ع) در جایی دیگر فرمود: « نِعْمَ الطَّعَامُ الزَّیتُ یطَیبُ النَّکْهَةَ وَ یذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یصَفِّی اللَّوْنَ وَ یشُدُّ الْعَصَبَ وَ یذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَ یطْفِئُ الْغَضَب‏؛» روغن زیتون، خوب طعامی است که دهان را خوش‌بو می‌کند، بلغم را می‌برد، رنگ پوست را درخشنده می‌نماید، عصب را نیرومند و بیماری را نابود می‌کند و خشم را فرو می‌نشاند".

امام رضا (ع) در سخنانی دیگر توصیـه می کنند که از زیاده روی در خوردن پیاز خودداری کنید زیرا پیاز زیاد رنگ نشاط و شادی را از چهره می برد و سایه ای غم انگیز به سیما فرو می اندازد اما خوردن کدو را باعث شادی و رفع حزن و اندوه بر می شمرد. 

عن صحیفه الرضا (ع) عن آبائه (ع) قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله اذا طبختم فاکثروا القرع فانه یسر القلب الحزین.

ازصحیفه امام رضاعلیه السلام از پدرانش (ع) روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: هرگاه غذا می پزید کدو (حلوائی) بسیار بپزید ، زیرا کدو قلب محزون را شاد می کند.

آنحضرت همچنین در مورد تحرک و آثار ورزش در ایجاد نشاط معتقدند که جنبش بیش از اندازه و خسته ساختن اعضای بدن باعث فرسودگی جسم و جان خواهد شدو موجب حزن و درد را فراهم می سازد. اما اگر تقلا و جنبش به حد اعتدال باشد باعث نشاط و شادمانی انسان می گردد و او از این فعالیت لذت خواهد برد.



همچنین امام رضا (ع) در یک توصیه تغذیه ای دیگر برای ایجاد آرامش به نقل از حضرت علی (ع) می فرماید: طلحه بن عبیدالله بر رسولخدا(ص) وارد شد و در دست رسولخدا(ص) بک «به» بود و آنرا به طلحه داد و فرمود: ای ابو محمد اینرا بگیر که قلب را راحت و تقویت می کند.
 

 

امام رضا علیه السلام همچنین می فرمایند: کسی که زیاد غذا بخورد از آن غذا تغذیه نمی شود و کسی که به اندازه غذا بخورد از آن غذا نفع می برد.(1)
یکی دیگر از سفارشات امام رضا (ع) در این زمینه عدم تغییر ناگهانی در عادات غلط غذایی و برعکس تغییر تدریجی آنها است. امام رضا (ع) بر اساس رعایت اعتدال برای هرماه و هر فصل غذای خاصی را توصیه کرده اند که ما در توصیه های پزشکی امام رضا (ع) برای هر ماه متذکر می شویم.
امام رضا علیه‏السلام در یک توصیه کلی می فرمایند: خداوند تبارک و تعالى هیچ خوردنى و نوشیدنى را حلال نکرده است مگر آن‏که در آن سود و صلاحى بوده و هیچ خوردنى و نوشیدنى را حرام ننموده، مگر آن‏که در آ ن زیان و نابودى و فسادى بوده است، پس هر چیز سودمندى نیرو بخش جسم، که باعث تقویت بدن است حلال شده است و هر چیزى که قواى جسمانى را از بین ببرد و یا موجب مرگ شود حرام است. (2)
امام رضا (ع) ضمن توصیه به رعایت میانه روی در مصرف مواد غذایی می فرمایند: کسانی که در مصرف گوشـــت گاو و شکار زیاده روی می کنند به اختلال مشاعـر و بهت زدگی دچار شده و این اشخاص به مرض فراموشــی و کند ذهــنی مبــتلا می شوند. توصیـه می کنم که از زیاده روی در خوردن پیاز خودداری کنید زیرا پیاز زیاد رنگ نشاط و شادی را از چهره می برد و سایه ای غم انگیز به سیما فرو می اندازد.


امام رضا(ع) همچنین می فرماید: به اندازه توان و میل خود در تابستان غذای با طبع سرد و در زمستان غذای با طبع گرم و در دو فصل دیگر غذای معتدل بخورید.
امام رضا(ع) توصیه می کنند که سردی ها را در فصل گرم و گرمی ها را در فصل سرد مصرف کرده و در فصل معتدل بهار و پاییز از غذای معتدل استفاده کنید. بنابراین نباید در فصل بهار و پاییز غذاهای خیلی گرم و خیلی سرد را مصرف کرد. وقتی وارد فصل زمستان شدیم، می توانیم میزان مصرف گرمی ها را افزایش دهیم.
و در حدیثی از امام رضا(ع) آمده است: لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ : اِسْتَـکْثِروا لَنا مِنَ الباذَنـْجانِ، فَاِنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْبَرْدِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْحَرِّ، مُعْتَدِلٌ فِى الاوقاتِ کُلِّها جَیِّدٌ فى کُلِّ حالٍ؛ امام به یکى از پیشکاران خود فرمود : براى ما، بادمجان زیاد تهیه کنید، چرا که در هنگام سرما، گرم و در هنگام گرما، سرد است، در همه اوقات، معتدل و در هر حال، خوب است. (3)
همچنین امام رضا علیه‏السلام در بیانی حکیمانه می فرمایند: اِذا جُعْتَ فَکُل وَاِذا عَطِشْتَ فَاشْرَبْ وَ اِذا هاجَ بِکَ البَولُ فَبُلْ، وَ …، چون گرسنه شدى بخور، چون تشنه شدى بنوش، چون ادرار بر تو فشار آورد، ادرار کن، … ، که اینها مایه تن درستى است.(4)
یکی دیگر از توصیه های امام رضا (ع) رعایت اعتدال در وعده های غذایی است. امام رضا(ع) فرمودند:« الَّذِی یَجِبُ أَنْ یَکُونَ أَکْلُکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ عِنْدَ مَا یَمْضِی مِنَ النَّهَارِ ثَمَانُ سَاعَاتٍ أَکْلَةً وَاحِدَةً أَوْ ثَلَاثَ أَکَلَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ تَتَغَدَّى بَاکِراً فِی أَوَّلِ یَوْمٍ ثُمَّ تَتَعَشَّى فَإِذَا کَانَ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی فَعِنْدَ مُضِیِّ ثَمَانِ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ أَکَلْتَ أَکْلَةً وَاحِدَةً وَ لَمْ تَحْتَجْ إِلَى الْعَشَاءِ؛ وعده بایسته در خوراک آن است که چون هشت ساعت از روز می گذرد یک بار غذا بخوری، یا در دو روز سه وعده غذا میل کنی (بدین ترتیب که) در پگاه نخستین روز، ناشتایی بخوری سپس در همان روز شام بخوری و سپس چون دیگر روز فرا رسد، پس از گذشت هشت ساعت از آغاز روز، یک وعده ی دیگر بخوری و در آن روز نو به شام نیازی نیست». (5)
پانوشتها:
1. طب الامام الرضا ،صفحه 14
2. مستدرک الوسائل، ج 16، ص 333، ح 2
3. طب الائمة، ص 139
4. فقه الرضا، ص 340
5. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج59،ص 311

 

6.قدس آنلاين

 

 

 



:: برچسب‌ها: تغذيه و فرمايشات امام رضا (ع) ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
:: ادامه مطلب
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : دو شنبه 23 تير 1393
اشیاء قديمي و منحصر به فرد حرم امام رضا(ع) /عکس

 

بارگاه نورانی حضرت امام رضا(ع) در مشهد، سالهاست که پذیرای زایران هشتمین امام شیعیان است. حرم مطهری که هرسال در روزهای مختلف، حجم عظیمی از زایران ایرانی و شیعیان سایر کشورها را در خود جای می دهد. در این بارگاه نورانی، مثل بقیه زیارتگاهها وسایل مختلفی برای استفاده خادمان و کارکنان وجود دارد. اما بعضی از این وسایل، منحصر به بارگاه نورانی امام رضا(ع) است و به قولی، «اختصاصی» همین جاست. این گزارش، شما را با بعضی از این ابزار و وسایل آشنا می کند. چیزهایی که فقط می شود در حرم مطهر امام رضا(ع) دید:

ابزار نقاره زنی

چهار نوع طبل و كرنا و لوازم متعلق به آن، از جمله ابزاری است که در اتاق مخصوص نقاره زنی حرم مطهر نگهداری می شود. طبل ها از كاسه هاي بزرگ و كوچك مسي و چدني است كه پوست دباغي شده بر روي آن كشيده شده و با دو چوب ساده به طول تقريبي بيست سانتي‌متر نواخته مي شوند و كرناها سازهاي بادي به طول تقريبي 100 تا 120 سانتي‌متر است كه از جنس مس يا برنج ساخته شده و آب كُرم داده شده اند. طبل ها و كرناها در مشهد ساخته مي شوند.

 

 

دوشاخه كفشداري نقره

این دوشاخه کفشداری قدیمی که الان در موزه مرکزی آستان قدس نگهداری می شود، 202 سانتي‌متر طول و 6 سانتی متر عرض دارد.اين اثر از ميراث آستان قدس رضوي است كه در حرم مطهر و در بخش كفشداري استفاده مي‌شده است. اين دوشاخه از جنس نقره بوده و دو كفش نقره‌اي نيز به دو شاخه‌ي آن آويزان است. جنس دسته‌ي اين دوشاخه از چوب است كه ورقه‌هايي از جنس نقره روي آن كار شده و دو شاخه‌ي فولادي نيز به سر چوب متصل شده است. در يكي از ورقه‌ها به خط شكسته نستعليق كتيبه‌ي «...عهد توليت جليله ميرزا...» حك شده است كه به دليل ناقص بودنش احتمال مي‌رود كه اين تكه از ورقه‌ي فلزي از جايي كنده شده و به اين قسمت متصل شده است.

دوشاخه ي متصل شده به اين دسته‌ي چوبي با دسته‌اي كوتاه و به‌وسيله‌ي فشار و چكش‌كاري اتصال يافته است. كفش‌هاي آويزان به اين دوشاخه درويشي‌مانند، نقره‌اي و با تزئين‌هاي اسليمي و كنده‌كاري شده‌اند. اندازه‌ي اين كفش‌ها8×3 سانتي‌متر است.

 

 

جاروي پر طاووس

این جارو همان طور که از نامش پیداست، با پرهای طاووس  ساخته شده است. این جارو 102/5 سانتیمتر طول دارد. یعنی دقیقا به اندازه واقعی پر طاووس. عرض‌ دهانه‌‌ي بالای جارو هم 13 سانتیمتر است.

این جارو را  زنی به نام «حاجیه نواب والده سالار» در سال 1263 هجری قمری یعنی نزدیک به 170 سال پیش وقف حرم مطهر امام رضا (ع) کرده بود.دسته‌ي اين جاروي پرطاووس با دسته‌پوش مرواريددوزي شده‌اي پوشانده شده است. تعداد پرهاي طاووس به كار رفته در اين جارو در حال حاضر 90 پر است ولي تعداد پرهاي اوليه 100 پر بوده است. تزيينات پارچه‌ي دسته‌پوش از جنس مخمل قهوه‌اي تيره، ابريشمي‌ و به شكل ذوزنقه است. ساق بزرگ ذوزنقه محل نگهداري پرهاست و ساق كوچك‌تر داخل دسته‌ي طلا قرار دارد. جنس مواد رودوزي بيشتر از مرواريد اصل بحريني در سه اندازه‌ي مختلف است .

این جارو الان در موزه مرکزی آستان قدس نگهداری می شود.

 

دست نقره

بالای ضریح مطهر امام رضا(ع) سالها محل قرارگرفتن این دست نقره ای بود.اثری که مربوط به اواخر دوره قاجار یا اوایل دوره پهلوی است و حالا از ميراث آستان قدس رضوي  محسوب می شود. شيوه‌ي ساخت آن ريخته‌گري است. دست نقره براي جمع‌آوري نذورات بالاي ضريح مطهر استفاده مي‌شده است. يك پنجه‌ي پنج انگشتي اجزاء اين دست را تشكيل داده است كه انگشت‌ها از محل بندها به داخل كمي جمع شده‌اند.

دست به‌وسيله‌ي فلزي زائد كه قسمت بالاي آن باريك‌تر و انتهايش برجسته و طوق‌مانند است به دسته‌اي فلزي مخروطي شكل جوشكاري شده است. به انتهاي اين دسته يك چوب بلند داخل مي‌شده و به‌وسيله‌ي اين دسته نذورات روی ضريح جمع‌آوري مي‌شده است.

 
 
 


:: برچسب‌ها: اشیاء منحصر به فرد حرم امام رضا(ع) /عکس , آمارهایی از حرم امام رضا(ع) که نمی دانستید , اشیاء ,
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
:: ادامه مطلب
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393
عکسهای قدیمی و تاریخچه حرم امام رضا

 

 

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی و تاریخچه حرم امام رضا
با شهادت امام رضا (ع) در سال 203 پیکر پاکش در کنار قبر هارون الرشید به خاک سپرده شد این امارت در میان باغی بزرگ و زیبا قرار داشت که متعلق به حمید بن قحطبه والی توس بود گویند هنگامی که امام رضا (ع) به مرو می رفتند در بین راه در خانه حمید بن قحطبه فرود آمدند و محل تدفین خود را مشخص نمودند .
با توجه به این مطلب اولین بنای آرامگاه همان بقعه هارون الرشید بوده است که توسط مأمون عباسی بنا شده است که بقیه بنای حرم بر روی آن ساخته شده است از این تاریخ به بعد تا دوره دیلمیان نشانه ای از تجدید یا مرمت حرم در دست نمی باشد سبکتکین (387 ـ 366 هـ ق ) پادشاه متعصب غزنوی حرم مطهر را ویران و زیارت آن را ممنوع کرد پس از آن عمید الدوله فایق در تکمیل بقعه و آبادانی مشهد کوشید.

در سال 400 هـ ق ابوبکرشهمرد به دستور سلطان محمود غزنوی بنای بقعه بار دیگر بازسازی کرد با توجه به سنگ نوشته قبر امام رضا(ع) به نظر می رسد بنای حرم در سال 516 هـ ق تجدید یا تعمیر شده است . بنای بقعه به سال 548 هـ ق آسیب فراوان دید.

در روزگار سلجوقیان شرف الدین ابوطاهر قمی پس از مرمت بنا گنبدی کاشی کاری شده را بر روی قبه حرم بنا کرد و مناره ای را کنار آن ساخت در دوره خوارزمشاهیان (612 هـ ق ) روضه رضوی مورد توجه قرار گرفت که کتیبه هایی از آن زمان در حرم موجود می باشد.

در زمان چنگیز بقعه دچار ویرانی شد . در زمان غازان خان و سپس سلطان محمد خدابنده الجایتو در تعمیر و تزئین حرم مطهر کوشید . در قرن هشتم بنای حرم عبارت بوده است از : حرم ، مسجد بالاسر و چند بنای کوچک متصل به ضلع شمالی و یک مدرسه ( به تصریح ابن بتوته جهانگرد معروف ) . در زمان شاهرخ تیموری و همسرش گوهرشاد حرم مطهر توسعه قابل توجهی پیدا کرد .
در این دوره سال 821 هـ ق نخستین مسجد جامع شهر مشهد با نام مسجد گوهرشاد در سمت قبله حرم مطهر بر پا شد سپس بنای «دارالحفاظ» «مسجد فرق الذکر» « دارالسیاده » و سر انجام « تحویل خانه یا خزانه بر پا شد .

پیرامون مجموعه نیز سه مدرسه به نام های مدرسه پریزاد ، مدرسه بالاسر ، مدرسه دودرب ساخته شد در زمان سلطان حسین بایقرا ( 875 ـ 912) به کوشش امیر علی شیر نوایی صحن کهنه و اساس ایوان طلا به وجود آمد صحن انقلاب در زمان شاه عباس اول وسعت یافت در زمان شاه طهماسب صفوی مناره نزدیک گنبد مرمت و طلاکاری شد و در سال 932 هـ ق خشتهای نفیس کاشی روی گنبد به خشتهای طلا مبدل شد بعد از غارت خشتهای طلای گنبد در شورش عبدالمؤمن خان ازبک شاه عباس در سال 1010 هـ قبه تجدید بنای آن دستور داد که شرشح آن در کتیبه میناکاری شده دور گنبد به خط علیرضا عباسی نقش بسته است . ـ در زمان شاه عباس صحن کهنه (انقلاب ) گسترش یافت و ایوان شمالی اتاقها غرفه ها و سردرها و ایوانهای شرقی و غربی آن احداث گردید .
روضه منوره که پیکر مقدس حضرت رضا (ع) در آن مدفون است زیر گنبدی زرین و با شکوه قرار دارد و هسته مرکزی بناهای آستان قدس رضوی به شمار می آید. در سالهای آغازین به خاک سپاری پیکر پاک امام (ع) , حرم مطهر به صورت بنایی ساده با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود , چنان که بقعه مطهر تنها در یک در وروردی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود. صفه های اضلاع حرم به جز صفه پیش رو , به سوی خارج از بنا بسته بود.

بر فراز بقعه تنها قبه ای وجود داشت. در آن سالهای دور زمین های اطراف حرم مطهر , همه خالی از سکنه بود و نوغان که یکی از دو قصبه معروف و معتبر توس بود , تنها آبادی مسکونی منطقه محسوب می شد .

نظارت دقیق حکام جور بر حرکات و سکنات شیعیان , منع آنها از توجه به مرقد امام و درک فیض زیارت , موجب شد که سالها سپری شود و بنایی درخور و شایسته مضجع شریف حضرتش احداث نگردد . سرانجام سالهای سخت و سنگین به کندی سپری شد , عنایات خدای تعالی نسبت به روضه رضوی موجب شد که در آن روزهای اولیه و جو خاص آن زمان , حرم مطهر از هرگونه آسیبی محفوظ بماند تا آنجا که باب رافت خاصه حضرت بصورت بروز کرامات پی در پی و معجزات , گره از کار دردمندان و نیازآوران به درگاهش گشود , کثرت و تداوم کرامات امام موجب شد که توجه و اقبال مردم و حاکمان آن زمان به ویژه بیشتر اهالی خراسان و مناطق دیگر فزونی یابد و ارادتمندان به بقعه و بارگاه رضوی , زیارت پرفیض مرقد منورش را بر خود فرض دانسته اقدام به ساخت و مرمت و تذهیب و تزئین و حفظ و نگهداری آن بنای مقدس نمایند.

در طول قرنهای مختلف , رجال کشورهای اسلامی , حکام و امرای خراسان , مردان با اخلاص و علاقه مند به مقام شامخ ولایت و امامت با صرف مبالغی در تجدید عظمت آن کوشیده اند , ضمن تزئین آن با ایجاد بناها و به جای گذاشتن آثاری این مکان شریف را مملو از جلوه های کهن هنری دوران گذشته نموده , نفایس تاریخی و شاهکارهای هنری شان را مخلصانه به این جایگاه رفیع عرضه دارند.

عکس های قدیمی حرم امام رضا (ع)

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا

عکسهای قدیمی حرم امام رضا

تاریخچه حرم امام رضا,حرم امام رضا,عکسهای قدیمی حرم امام رضا 



:: برچسب‌ها: مشهد قدیم , قدیمی ترین عکسهای مشهد مقدس امام رضا(ع) , و این هم عکس هوایی دیدنی از مجموعه حرم نورانی امام رضا(ع) , عکسی که حدود 40 سال پیش عکاسی شده و می شود با مقایسه با تصاویر هوایی فعلی بارگاه امام هشتم(ع) روند تغییرات این حرم نورانی را دقیق تر متوجه شد , ,
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
:: ادامه مطلب
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393
تصاویر حرم مطهر امام رضا (ع)
شعر در باره امام رضا ع, زیبا ترین شعر ها در باره امام رضا ع

این شعر برای اونایی که دل تنگ امام رضا {علیه السلام }هستن

 

دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم

کنار سقاخونت، با زائرات بشینم

سقاخونت آقاجون، به یاد مشک سقاست

اونجا فقط برای شادی قلب زهراست

یه کفتر غریبم، تو صحن سقاخونه

بیا بده با دستت، لقمه و آب و دونه

قبله قلب عاشق، جز تو آقا نمیشه

می خوام آقا بدونی ، دوسِت دارم همیشه

شبای بارگاهت ، صفای عالمینه

صحن و سرات برا من، کربلای حسینه

دلم می خواد آقا جون، ضریحتُ ببوسم

لباس نوکریتُ، تو حرمت بپوشم

از کوچیکی تا حالا، عاشق و مبتلاتم

بذار همه بدونن، تا جون دارم گداتم

دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم

کنار سقاخونت، با زائرات بشینم

گدای بی پناهم، جز تو کسی ندارم

رونده عالمینم، تویی همه قرارم

دل تو حرم همیشه، مست یه اسم نابه

ذکر آقام ابالفضل، دعای مستجابه

آروم نمیشه این دل، توی حرم ای آقا

تا روضه ای نخونم، از دوتا دست سقا

کفتر دل کنارت، هی می ره بالا بالا

پر می کشه تا یثرب، کنار قبر زهرا

دست گدائی من به سوی تو درازه

پیش تموم مردم، به گدائیش می نازه

بعد نماز همیشه، اسم تو رو میآرم

وای اگه روزی آقا، اسم تو رو نیارم

دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم

کنار سقاخونت، با زائرات بشینم

 

سروده کمال مومنی

 

 

 

 

 

الـسلام عليك يا علي ابن موسي الرضا

 

 

ضــــامــــــــن آهـــــــــو 

 

کاش من يک بچه آهو مي شدم

مي دويدم روز و شب در دشتها

توي کوه و دشت و صحرا روز و شب
مي دويدم تا که مي ديدم تو را

کاش روزي مي نشستي پيش من
مي کشيدي دست خود را بر سرم
شاد مي کردي مرا با خنده ات
دوست بودي با من و با خواهرم

چونکه روزي مادر م مي گفت تو
دوست با يک بچه آهو بوده اي
خوش به حال بچه آهويي که تو
توي صحرا ضامن او بوده اي

پس بيا من بچه آهو مي شوم
بچه آهويي که تنها مانده است
بچه آهويي که تنها و غريب
در ميان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بيا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پاي کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

2

صحن حرم از نسيم پر بود
از پرپر يا کريم پر بود

خورشيد دوباره بوسه مي زد
بر چهره مهربان گنبد

گنبد پر از آفاتاب مي شد
آهسته غم من آب مي شد

رفتم طرف ضريح او باز
تا پر شوم از هواي پرواز

اطراف ضريح گريه ها بود
دلهاي شکسته و دعا بود

دلها همه زير بارش اشک
مانند کبوتري رها بود

عطر گل ياس در دل من
عطر صلوات در فضا بود

 

کوچه هاي خراسان



چشمه هاي خروشان تو را مي شناسند
موجهاي پريشان تو را مي شناسند
پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي
ريگهاي بيابان تو را مي شناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را مي شناسند
از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي
اي که امواج طوفان تو را مي شناسند
اينک اي خوب فصل غريبي سر آمد
چون تمام غريبان تو را مي شناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم
کوچه هاي خراسان تو را مي شناسند

 


حرم

دوباره يک غروب دلنشين
دوباره يک صدا،
صداي سبز
دوباره مي پرد کبوتري
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهاي من
پر از نگاه کاشي و ستاره مي شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صداي بالهاي يک فرشته مي شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلايي اش
چه عاشقانه مي پرم

 

 

موسيقي غريبي



روي اين گنبد طلا و قشنگ
خانه اي دارم از شکوفه و نور
خانه پاک و روشني دارم
زير باران دانه هاي بلور

زير اين گنبد طلايي هست
صحن مردي که ضامن آهوست
آه، گوش تمام مردم شهر
پر موسيقي غريبي اوست


دوست من! بگو که تا حالا
چند دفعه به مشهد آمده اي؟
اشکي از چشم خسته ريخته اي؟
بوسه اي بر ضريح او زده اي؟

تا بيايي دوباره مي شنوي
عطر پاک گلاب، از هر سو
مي چکد قطره اشکي از چشمت
باز با ياد ضامن آهو

در هوا بوي بال پيچيده
در زمين، عطر غنچه هاي دعا
شهر مشهد هميشه لبريز است
از صميميت امام رضا

روز و شب، کار من فقط اين است:
حرف او، با پرنده ها گفتن
پر زدن در نگاه گنبد نور
زير لب يا رضا رضا گفتن

بالهايم پر از نوازش اوست
چون شب و روز بر سر حرمم
راستي خوش به حال من، آري
بچه ها، من کبوتر حرمم ...

بوي زيارت



دور سقاخانه مي گردد نسيم
دانه مي پاشد کنار حوض آب
چادرش بوي زيارت مي دهد
بوي اشک و گريه و بوي گلاب

آسمان چشم او پر مي شود
باز، از پرواز شاد کفتران
صحن را آهسته جارو مي کند
خادمي با دستهاي مهربان

مي نشيند در نگاه خيس او
مثل يک گل، سايه فواره ها
قلب من پر مي کشد مثل نسيم
هردومان هستيم مهمان رضا

 


شمع جمع شاپرکها

محمد عزيزي«نسيم»

پاي خود را مي گذارم در حرم
از دلم پر مي کشد اندوه و غم

با کبوترهاي گنبد مي روم
توي خال آسمان گم مي شوم

شاپرکها، تشنه ديدار نور
شادمان سر مي رسند از راه دور

چشم خود را در حرم وا مي کنند
شمع را يکباره پيدا مي کنند

شمع جمع شاپرکهايي رضا
اي کليد ساده مشکل گشا

آن گل زيبا گل خوشبو تويي
اي رضا جان ضامن آهو تويي
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگيرم اوج، خوشحال و رها

مي شوم من روز و شب همسايه ات
مي شود چتر دو بالم سايه ات

 

 

چون کبوتر حرم



زير چتر آفتاب
در حرم نشسته ام
دل به روي غصه ها
شادمانه بسته ام

ابر تيره دلم
پاره پاره مي شود
آسمان قلب من
پر ستاره مي شود

يک صداي آشنا
از فضاي رو به رو
مي رسد به گوش من
بق بقو بقو بقو

بق بقو بقو کنان
دسته کبوتران
آب و دانه مي خورند
مي پرند در آسمان

مي شوم کبوتري
چون کبوتر حرم
دور گنبد طلا
شادمانه مي پرم

 

يک صحن کبوتر


خسته از راه، کنار مادر
توي ماشين پدر خوابيدم
پلکهايم که به هم افتادند
خواب يک صحن کبوتر ديدم

صبح وقتي که دو چشمم وا شد
شادمان مثل گلي خنديدم
آخر از پنجره پشت اتاق
گنبد زرد رضا را ديدم

دل من مثل کبوتر پر زرد
رفت و بر شانه گلدسته نشست
اشک در چشمه چشمم جوشيد
بغضم آيينه شد اما نشکست

پدر آماده شد از من پرسيد:
دوست داري که تو را هم ببرم؟
گفتم:آري! ولي آنجا چه کنم؟
مادرم گفت: زيارت پسرم!

گر چه زود آمده بوديم ولي
در حرم جاي دل من کم بود
هر کسي با او؛ چيزي مي گفت
گوييا با همه کس محرم بود

هر کجا رفتيم آنجا پر بود
پر ز نجواي دل و دست دعا
يک طرف قصه پر غصه در
يک طرف ذکر غريب الغربا

در رواق حرم پر نورش
کاش دست دل من رو مي شد
مي شدم من آن آهوي غريب
باز او ضامن آهو مي شد

 

 

صبح جمعه

چون صبح جمعه مي رسد
مثل کبوتر مي پرم
خوشحال و خندان مي روم
همراه بابا تا حرم

تا گنبد زرد حرم
ازدور پيدا مي شود
بر روي لبهاي پدر
گلخنده اي وا مي شود

از شوق ديدار رضا
من شادمانه مي دوم
انگار او مثل گل است
من نيز يک پروانه ام

من مي نشينم در حرم
آرام، پهلوي پدر
آنجا زيارتنامه را
مي خواند او با چشم تر

پشت ضريح و پنجره
اين جا و آنجا، هر کجا
بر روي لبهاي همه
روييده گلهاي دعا


يکدفعه من توي خيال
يک بچه آخو مي شوم
با شادماني ناگهان
سوي ضريحش مي دوم

 

 

زائر


دلم يک بره آهوي نجيب است
که از مهر و نوازش بي نصيب است
به سويت آمده، تنها و خسته
دلم اي ضامن آهو، غريب است

 

همراه کفتران



رقص قشنگ نور
امشب چه ديدني ست
آواز شاد باد
امشب شنيدني ست

عيد است و عطر گل
پيچيده در هوا
بوي خوش گلاب
پر کرده سينه را

گلبوته هاي شمع
روييده هر کجا
مي ريزد اشک شوق
يک غنچه بي صدا

گلدسته ها همه
غرق ستاره هاست
هر گوشه حرم
فرياد «يارضاست»

وقت زيارت است
پر مي کشد دلم
همراه کفتران
من مي روم حرم

 

 



شاد شو اي دل که رضا يار ماست دردو جهان سيد و سالار ماست
ما همه پروانه ولي آن جناب شمع فروزان شب تار ماست
غم ننمايد به دل ما مکان چون که رضا مونس و غمخوار ماست
دائره شکل ار بشود قلب ما مهر رضا نقطه پرگار ماست
ما به جوارش چو پناهنده ايم از همه آفات نگه دار ماست
روز قيامت نکنيم اضطراب زانکه رضا يار و مددکار ماست

 

 



با نام رضا دلت مصفا گردد

درد و غم سينه ات مداوا گردد
گر روي نهي به درگهش با اخلاص

 هر عقده ز کار بسته ات وا گردد

 

ذبيح الله احمدي

با نام رضا دلت مصفا گردد

درد و غم سينه ات مداوا گردد
گر روي نهي به درگهش با اخلاص

 هر عقده ز کار بسته ات وا گردد

 


با ديده دل اگر رضا را بيني مرآت جمال کبريا را بيني
گر پرده اوهام به يک سو فکني اندر پس آن پرده خدا را بيني
تا گوهر اشکم سر بازار نيايد کالاي مرا هيچ خريدار نيايد
خوارم من و در سينه من عشق شکفته است تا خلق نگويند گل از خار نيايد
اي حجت هشتم که خدا خوانده رضايت مدح تو جز از خالق دادار نيايد
نوميدي و درگاه تو بي سابقه باشد هر کار ز تو آيد و اين کار نيايد
ديدم همه جا بر در و ديوار حريمت جائي ننوشته است گنهکار نيايد
گوئي به کجا روي کند اي همه رحمت گر بر در تو شخص گرفتار نيايد


 

 

 

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا

تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا (ع)

من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم

سرمو به جای گنبد روی خاکا می زارم

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا

گنبد طلا کجا قبرای ویرونه کجا

اونجا هر کی می پره طائر افلاکی می شه

اینجا هر کی می پره بال و پرش خاکی می شه

اونجا خادما با زائرِ آقا مهربونن

اینجا زائرا رو از کنار قبرا می رونن

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دورو برت

به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت

کی می گه که تو غریبی ، غریب که عاشق نداره

روز و شب اینهمه عاشق رو خاکت سرمی زاره

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره

نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره



:: برچسب‌ها: ا: شعر در باره امام رضا ع , زیبا ترین شعر ها در باره امام رضا ع , شعر امام رضا ع , شعر در باره کبوترای امام رضا ع , شعر در باره ضامن اهو ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393
شعر در مورد امام رضا.عاشقای امام رضا بخونن

 

 

گرچه خوارم، خار هم با گل نشیند گاه گاه
در گلستان محبان رضا، من هم یکی

"التماس دعا"

ضامن آهو

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

...................................

 

آمدم ای شاه ، پناهم  بده                خط امانی ز گناهم بده
ای  حَرمَت  ملجأ  در ماندگان             دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق           قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو  که  من  نیستم            اِذن به  یک لحظه نگاهم  بده
ای که حَریمت به  مَثَل  کهرباست       شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع          گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است         بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من            با  نظری ، یار و سپاهم  بده
در  شب  اول که  به  قبرم  نهند          نور  بدان شام  سیاهم  بده
ای که عطا بخش همه عالمی            جمله ی حاجات مرا هم بده

..............................................

 

 


:: برچسب‌ها: شعر در باره امام رضا ع , زیبا ترین شعر ها در باره امام رضا ع , شعر امام رضا ع , شعر در باره کبوترای امام رضا ع , شعر در باره ضامن اهو ,
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : مریم انارمشگ
تاریخ : 1 فروردين 1389

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد